نباید از چیزی بترسم اما بعضی وقتا خیلی چیزا منو می ترسونه!!! وقتی می ترسم مثل یه ژله ای می شم که توی بشقاب می لرزه.مثل موشی می شم که یه گربه چاق و گنده به طرفش میاد. وقتی از چیزی می ترسم دستامو روی چشمام می ذارم یا زیر پتو قایم میشم. بعضی وقتا هم پشت مامان و بابام قایم میشم. وقتی خودم تنهایی از پله ها بالا میرم خیلی می ترسم، اما به خودم میگم: از چی میترسی؟کسی که اونجا نیست!؟! وقتی فکر میکنم که زیر تختم چندتا عنکبوت هستن، میترسم، اما عنکبوت بیشتر از من می ترسه!! برادر بزرگم می گفت دندان پزشک وحشتناکه،منم دلم نمی خواست برم پیش دندانپزشک. اما وقتی رفتم پیش دندانپزشک، دیدم اصلا ترسناک نیست. تازه خانم دکتر به من گ...